زندگینامه شهید هدایت نجار کریمی
زندگینامه شهید هدایت نجار کریمی
یکبار دیگر دست جنایتکار بعثی صهیونیستی گلی از گلزار حسین را ، پرپر کرد.پاسدار شهید هدایت نجار کریمی که همواره در جهت اسلام گام بر میداشت و در همین رابطه به ندای رهبر کبیر انقلاب اسلامی لبیک گفت و در جبهه های حق علیه باطل شرکت کرد و خلاصه در تاریخ 13/5/1361 در عملیات رمضان بدرجه رفیع شهادت نایل آمد. یادش گرامی.
شهید هدایت نجار کریمی در سال 1343 در منطقه کلاردشت در روستای زیبای <<گوهرکلا>> در خانوادهای زحمتکش و متقی دیده به جهان گشود .هدایت در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و بدین ترتیب تحت سرپرستی برادر بزرگش قرارگرفت ،امَا دیری نگذشت که برادر بزرگش را هم از دست داد و سرانجام تحت سرپرستی برادران دیگر خود قرار گرفت.
روح هدایت از همان ابتدا کنجکاو و صمیمی نا آرام ، پر خروش و حقیقت طلب بود و همواره در پی حقیقت و درستی گام بر می داشت .وی دوران ابتدایی خود را در همان محلهُ خود گزرانید و دورهُ راهنمایی خود را در قریه پردنگون که 5 کیلومتر با روستایش فاصله داشت گذرانید و بعد از پایان دوره راهنمایی برای ادامه دورهُ دبیرستان به چالوس آمدند. وی در این دوره وارد مرحله انقلاب و تب و تاب رسیدن به،وصال آزادی و رهایی از ظلم و تعدی بیگانگان گردید و طبعاً هدایت در راهپیماییها شرکت می نمود.
بعد از پیروزی انقلاب با فرمان تاریخی امام امت در مورد تشکیل ارتش بیست میلیونی بلافاصله در بسیج ثبت نام کردند و در ضمن در تشکیل انجمن اسلامی محله خود فعَالیتهای چشمگیری می کرد. وی در این موقع حساس که مسعله جنگ مطرح بود لحظه ای آرام نمی نشست تا اینکه مقدمات اعزام به جبهه را در مرحله اول به کردستان فراحم آوردند.وی در آنجا رشادتهایی بیمانندی از خود نشان داد و بهمراهی واحد مخصوص خود ضربات مهلک و سختی را بر پیکر فرسوده ضد انقلاب در نواحی سردشت وارد و موفق به طرد ضد انقلابیون آمریکایی از منطقه گردیدند.هدایت بنا به خصوصیت اخلاقی خود هرگز به شعار بدون عمل و توقف در یک مکان را جایز نمی شمرد و به همراهی برادر رزمنده خود دایُم در تکاپو و فعالیت های مختلف بود.هدایت پس موفقیت در این عملیات مداوم شکرگذار خداوند بود و دایُم به مادر خود می گفتند:آخر من تا کی اینجا بنشینم و تماشاچی باشم ،آخر من مسلمانم.
وی پس از 3 ماه در کردستان به اصرار برادرانش برای ادامه تحصیل به چالوس برگشت و بعد از یکسال درس خواندن علیرغم مساعی و تلاش فوق العاده باز هم روح نا آرام و ضمیر وسیع و روشنش راضی و قانع نمیگردید و هیچ عاملی او را از حرکت بسوی خدا باز نداشت.لذا در عملیات غرور آفرین رمضان شرکت جست و به آرزوی دیرینه خود که همانا لقاء ا... بود رسید.
(روحش شاد)